دیپلمات: چین می‌تواند یخ روابط "کابل-اسلام‌آباد" را آب کند

23:30 - 21 خرداد 1396
کد خبر: ۳۱۷۷۳۲
دیپلمات در یادداشتی به قلم احمد بلال خلیل نوشت: زمانی که دولت ترامپ سیاستی برای منطقه‌ افغانستان و پاکستان ندارد، چین می‌تواند در خارج ساختن روابط کابل-اسلام‌آباد از حالت انجماد نقش مفیدی بازی کند.
دیپلمات: چین می‌تواند یخ روابط به گزارش سرویس بین الملل دیپلمات در یادداشتی به قلم احمد بلال خلیل نوشت: پیش از آن‌که بریتانیا به شبه‌قاره‌ هند بیاید، مرزهای امروزی در منطقه‌ افغانستان و پاکستان وجود نداشت.
 
به‌خصوص چین، افغانستان و پاکستان از دیرباز با یکدیگر تعامل داشتند. در واقع، دو امپراتوری باستانی کوشان و هفتالی که بر اکثر مناطق افغانستان و پاکستان امروزی حکومت کردند، از چین سرچشمه گرفته بودند.
 
در ادامه این یادداشت آمده است: باورها بر این‌ است که کوشانی‌ها، که در چین به یوئهچی شهرت دارد، از گانسوی امروزی در چین برخواسته‌اند. هفتالی‌ها (یا یادا به زبان چینی) نیز گمان می‌شود که از چین به افغانستان مهاجرت کرده باشند. این دو قبیله دو امپراتوری قوی یکی پس از دیگری در منطقه‌ افغانستان و پاکستان ساختند.
 
علاوه بر این، بودیسم از مراکز بودایی خیبر پشتونخواه امروزی در پاکستان و ولایت لوگر در افغانستان و هم‌چنین مناطق زیاد دیگری به چین گسترش یافت. اسلام نیز به چین گسترش یافت و مهاجرت‌ها از سین‌کیانگ چین به افغانستان و برعکس اتفاق افتاد – از قبیل مهاجرت تاجیکان و دیگر گروه‌های قومی به سین‌کیانگ و مهاجرت اویغورها و دیگران به بدخشان افغانستان.
 
جدای از این، نمی‌توان جاده‌ ابریشم تاریخی را فراموش کرد، جاده‌ای که به‌دلیل بازدیدهای پرماجرای سفیر ژانک کیان به غرب چین، از جمله بلخ در افغانستان رونق یافت. دلیل کامیابی جاده‌ ابریشم کهن در آن زمان عمدتا حضور امپراتوری‌های قوی و یک وضع باثبات امنیتی در منطقه‌ی افغانستان و پاکستان و فراتر از آن بود.
 
امروزه، روابط بسیار نزدیک مردم-با-مردم و نهادهای اقتصادی-با-نهادهای اقتصادی بین پاکستان و افغانستان؛ روابط در حال تقویت مردم-با-مردم، نهادهای اقتصادی-با-نهادهای اقتصادی و حکومت-با-حکومت بین چین و افغانستان؛ و روابط استراتژیک «شیرین‌تر از عسل، قوی‌تر از آهن، بلندتر از هیمالیا و عمیق‌تر از عمیق‌ترین اقیانوس» بین پاکستان و چین وجود دارد. اما جدای این روابط دوجانبه، هر سه کشور تعامل زیادی با یکدیگر ندارند.
 
خلیل در ادامه می‌نویسد: به‌عنوان مثال، از 1950 بدین‌سو، پاکستان و چین بیش از 350 تفاهم‌نامه امضا کرده‌اند. افغانستان و چین در این دوره بیش از 150 تفاهم‌نامه امضا کرده‌اند، درحالی‌که افغانستان و پاکستان نیز بیش از 250 تفاهم‌نامه امضا کرده‌اند. با این‌حال، تفاهم‌نامه‌های بسیار محدودی بین هر کشور امضا شده است.
 
به هر اندازه‌ای که تعداد تفاهم‌نامه‌ها کمتر باشد، به همان اندازه فرصت‌های همکاری سه‌جانبه کمتر خواهد بود. تعدادی از موانع فراروی همکاری سه‌جانبه وجود دارد: فقدان روش‌های حل مناقشات در مسایل تجارتی، امنیتی، نظامی و اقتصادی؛ سیاسی شدن مشکلات مربوط به مهاجرین، تجارت، ترانزیت و دیگر مسایل؛ و فقدان یا کندی اجرای سیاست‌ها، تعهدات یا وعده‌های قبلی.
 
به هر اندازه‌ای که تعامل چین در افغانستان بیشتر باشد، به همان اندازه این کشور فرصت‌های اثرگذاری بهتری بر اوضاع امنیتی و سیاسی افغانستان خواهد داشت.
 
افغان‌ها به‌دنبال تعامل فعال‌تر چین در افغانستان هستند؛ تصمیم اشرف غنی برای دیدار از چین در اولین سفر خارجی‌اش یکی از نشانه‌های اشتیاق کابل به درگیر کردن پکن در روابط دوجانبه‌ افغانستان-پاکستان، اوضاع امنیتی افغانستان و روند صلح است.
 
پاکستان نیز طرفدار تعامل چین در افغانستان است. از دید پاکستان، چین می‌تواند نفوذ هند را در افغانستان محدود سازد.
 
در این مورد، ژنرال عاصم سلیم بجوا، سخنگوی ارتش پاکستان، در مصاحبه‌ای با سی.سی.تی.وی گفت: … هرچیزی که قرار است در افغانستان اتفاق بیفتد اساسا برای تصمیم‌گیری افغان‌ها است، اما چنانچه آن‌ها تصمیم بگیرند که از چین کمک بگیرند… پاکستان همیشه از هر کشوری که برای کمک و تامین ثبات در افغانستان، بدون این‌که از خاک افغانستان علیه کشور دیگری استفاده کند، استقبال می‌کند. و از آن‌جایی که چین نزدیک‌ترین دوست ما است، فکر می‌کنم برای پاکستان مایه‌ خوشی خواهد بود که ببیند چین در افغانستان یک نقش سازنده ایفا می‌کند.
 
از سوی دیگر، چین نیز یک سلسله اقداماتی را در دست می‌گیرد – از جمله افزایش کمک‌ها، تبدیل شدن به یک میزبان و ناظر گفت‌وگوهای صلح افغانستان در ارومچی و موری و پیوستن به گروه همکاری سه‌جانبه – تا در مسایل افغانستان مشارکت داشته باشد. چین، برای نخستین‌بار، به‌دلیل نگرانی‌ از مشکل خود در سین‌کیانگ و ابتکار عمل کمربند و جاده، کمک نظامی به حکومت افغانستان را آغاز کرده است.
 
همکاری سه‌جانبه میان افغانستان، چین و پاکستان در دوره‌ دوم تصدی حامد کرزی، رییس‌جمهور پیشین، آغاز شد. گفت‌وگوها و نشست‌ها در سطح معاونان وزارت خارجه‌ هر سه کشور آغاز شدند، اما این نشست‌ها اکنون به‌دلیل غلبه‌ سیاستهای امنیت-محور بر حوزه اقتصاد-محور متوقف شده‌اند. 
 
متاسفانه، پاکستان سیاست «عمق استراتژیک» دوران جنگ سردش را در مورد افغانستان ادامه داده است. در نتیجه، رویکرد اسلام‌آباد در قبال افغانستان بیش از حد روی امنیت متمرکز می‌شود، نه مسایل اقتصادی. برای مثال، مقام‌های امنیتی پاکستان ترسی از، از دست دادن تجارت و ترانزیت با افغانستان به‌دلیل مسدودشدن مرزهای تورخم و چمن ندارند.
 
با این‌حال، سیاست «عمق استراتژیک» پاکستان در افغانستان به یک شکست تبدیل می‌شود. مردم و حکومت افغانستان، هردو، اکنون استقلال سیاست خارجی‌شان را به حضور یا عدم حضور نیروهای ایالات متحده در افغانستان نه، بلکه به روابط‌شان با دهلی جدید – دقیقا همان چیزی که اسلام‌آباد می‌خواهد از آن جلوگیری کند – پیوند می‌دهند.
 
باتوجه به توافق قابل توجه در سیاست‌های اقتصادی منطقه‌ای هر سه کشور، این الگوی امنیت-محور باید تغییر کند و می‌تواند تغییر کند. هر سه کشور باید به شکل چندجانبه با هم همکاری کنند. هر سه سیاست – ابتکار عمل «یک کمربند، یک جاده» چین، کریدور اقتصادی چین-پاکستان، و پروژه‌های بی‌شمار «کنفرانس‌های همکاری اقتصادی منطقه در مورد افغانستان» این ظرفیت را دارند که همکاری چندجانبه را، جدا از مسایل سیاسی و اقتصادی، تقویت کنند.
 
غنی، حین ملاقات معاون رییس‌جمهور چین در کابل، آشکارا گفت که وقتی پای روابط چین، افغانستان و پاکستان در میان می‌آید، کابل اقتصاد را بر سیاست و امنیت ترجیح می‌دهد. هر سه کشور می‌توانند به‌راحتی روی چنین پروژه‌های همکاری کنند.
 
چین می‌تواند در خارج ساختن روابط کابل-اسلام‌آباد از حالت انجماد نقش مفیدی بازی کند
 
خلیل توضیح می‌دهد که اگر هر سه کشور همکاری‌های سه‌جانبه‌ را عمیق‌تر سازند، نقش مربوط به هرکدام آن‌ها چه خواهد بود؟ کابل امیدوار است شاهد نقش رهبری چین در کریدور اقتصادی چین-پاکستان و «یک کمربند، یک جاده» باشد و هم‌چنین پادرمیانی چین در روابط دوجانبه‌ پرتنش افغانستان-پاکستان را داشته باشد.
 
زمانی که حکومت ترامپ سفیر و سیاستی برای منطقه‌ افغانستان و پاکستان ندارد، در بریتانیا انتخابات در راه است و ترکیه در سوریه گرفتار است، چین می‌تواند در خارج ساختن روابط کابل-اسلام‌آباد از حالت انجماد نقش مفیدی بازی کند.
 
افغانستان هم‌چنین دوست دارد چین، صرف نظر از سیاست ایالات متحده در افغانستان، در روند صلح افغانستان یک نقش فعال‌تر بازی کند. در کل، در درازمدت، یک افغانستان صلح‌آمیز و امن به نفع چین است. احتمالا به این دلیل است که باوجود حضور امریکایی‌ها، پکن به تدریج به‌سوی تعامل عمیق‌تر در افغانستان در حرکت است.
 
افغانستان به واسطه موقعیت استراتژیک‌اش، نه‌تنها می‌تواند بر موفقیت «یک کمربند، یک جاده» و «کریدور اقتصادی چین-پاکستان» تاثیر بگذارد، بلکه می‌تواند نقطه‌ تقاطع هردو پروژه نیز باشد.
 
افغانستان یک مسیر ترانزیتی طبیعی است و بسیاری از پروژه‌های زیربنایی خودش می‌تواند با «یک کمربند، یک جاده» همسو شود. چین هم‌چنین می‌تواند در منابع و مواد معدنی دست‌نخورده‌ی افغانستان سرمایه‌گذاری کند.
 
اطلاعات روز نوشت: افغانستان و پاکستان، هردو، تاحد زیادی به‌دنبال سرمایه‌گذاری‌های چین در پروژه‌های چینی یا دیگر پروژه‌ها و تامین مالی آن‌ها هستند – از قبیل پروژه‌ خط لوله‌ی تاپی (ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند)، لین 500 کیلوولتی تاپ (ترکمنستان-افغانستان-پاکستان)، کاسا 1000، دهلیز راه‌آهن پنج کشور و دیگر پروژ‌ها.
 
چنانچه که چین، یا به‌تنهایی یا در کنار پاکستان، به‌طور فزاینده‌ای با افغانستان داخل تعامل می‌شود، این تعامل نگرانی‌های مرتبط به افغانستانِ اسلام‌آباد را کمتر خواهد ساخت.
 
/


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *